خورشید
خورشید
فرهنگی، اجتماعی و ...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:حسرتا, توسط جمشید خورشید |

 حسرتا آن ایام چه روزگاریست؟

شبی از شب های مملو از مشقت و فتنه، همه در صحن سکوت مثل دود پراگنده شده بودند. و گاه گاهی این سکوت را بادهای تند و توفان سرد زمستانی درهم شکسته، باغستان مملو از مهرو محبت را ویران می کرد و صدای دلنواز بلبلکان وطن گم کرده را خاموش می نمود، گویا بر منقار کوچک و قشنگ آنها مهر تایید می نهاد که حرفی به سخن گفتن نمی آوردند، ابرهای سیه و نفیر توفان سخن از ظلمت شب می راندند.  کشتی حیات بخش در ساحل های بی سر پناه اسیر موج های پر تلاطم شده و هر لحظۀ آن خروش نا خوش آیند مرگ را به گوشها میرساند. دریغا سرنشینین آن هنوز در خواب غفلت فرو رفته بودند و از خود نا آگاهانه ملول بنظر می رسیدند در آخرین لحظه زندگی و اثنای غرق شدن شعار مرگ بهتر از حیات را سر میدادند اما به بسیاری از معرفت ها و حقایق هستی و زندگی به ویژه پاسخ به پرسشهایی مانند از کجا آمده ایم؟ چرا آمده ایم؟ و مسٶلیتمان چیست؟ به کجا خواهیم رفت؟ و حتی پاسخ به سوال های دیگر ساده مانند زنده گی چیست؟ حمایت به چه مفهوم؟ و تا بعیت چه معنی دارد؟ را نمی دانستند.

اما چاره چه بود؟ تمام اختیار خویش را به دست پلید ملاح نادان داده بودند، دریغا ملاح نیز دنباله رو بود آنچه او انجام می داد تحت فرمان کسی دیگر انجام می داد و او دچار حالات ناگوار زنده گی شده بود و نمی دانستند چه کنند تا اینکه از موج های فلاکت بار نجات یابند.

چونکه آنها به حقایق کائینات به صاحب کون مکان که همه جارا منور نموده نظری نکرده بودند ودر راه آن تلاشی نورزیده بودند و اگر قدمی به راه او (خداوند متعال) میگذاشتند حتما ایشان را به راه های خود هدایت میکرد و از حالات ناگوار زنده گی نجات می داد، چون خود می فرماید.

والذین جاهد و فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین           (عنکبوت)

ترجمه: وکسانیکه در راه ما تلاش کنند حتما را به راه های خود هدایت می کنیم و همانا خداوند با نیکو کاران است.

او نور خود را توسط فخر کائینات و خواجه هر دو سرا(ص) برای بشریت نمایان کرده است، پیامبر اسلام (ص) با الهام از پروردگارش چنین می فرماید:

"راه و رسم روشن و واضحی را فرا راه شما قرار داده ام، شب آن به سان روزش روشن و نورانی است، و به جز کسانی که قصد هلاکت و خود کشی را دارند هیچ کس آن را ترک نکرده و به بیراهه نمی رود."

حسرتا آن ایام چه روزگاریست؟

 

دریغا برآن ایامیکه چوپان ما یار، ندیم و خادم گرگ وحشی گردد و با آن پیمان دوستی ببندد و از آن دشمن کج اندیش انتظار وفا را داشته و بر حق گوسفندان خدا خیانت کند. وتمام اختیار خود را در گرو آن بد اندیش بگذارد.

آیا شنیده اید؟ گرگ احمق تیمار و منجی چوپان و گوسفندان شده باشد؟

حاشا! عقل انسان مومن را قانع نمی کند.

-            ­­­همواره با شما در جنگند تا شما را اگر بتوانند از دین تان باز گردانند.

                                  (البقرۃ 219)

ای برادر عزیز!

فکر و اندیشه تو در بارۀ ملاح خاین و چوپان دنباله رو چیست؟ آیا این ظالمان در یوم الحساب با صاحب حقیقی حساب و کتاب نخواهد کرد.

هرگز؟!....

خلاصه همه متحیرند و از خود می پرسند که این ایام چه روز گاریست؟

اگر او ما را به سر منزل میرساند چرا به بی راهه می رود؟ و چرا تحت فرمان کسی دیگر کار می کند؟

اگر او پاسبان ماست، اگر او وکیل ماست چرا با گرگان وحشی عهد و پیمان می بندد؟ چرا دنبال او می رود؟ چرا از گوسفندان خدا غذایی برای آنها آماده می کند؟ چرا؟ چرا؟ آه... دریغا... چه پرسشهای بی پاسخی؟

آیا هیچ به عذاب وجدان گرفتار نخواهد شد آیا هیچ روز یوم الحساب را به خاطر نمی آورد. شاید نعوذ بالله با این اندیشه عمل خواهد کرد که صاحب حقیقی را فریب خواهد داد و یا به آن هیچ فکری نکند در حالیکه او (خداوند تعالی) خود چه زیبا می فرماید.

یعلم خائنۃ الاعین و ما تخفی الصدور

- او اشتباه چشم ها و آنچه را که سینه ها پنهان می دارند می داند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: